به گزارش راهبرد معاصر، وقتی هیجان در وجود انسان به وجود میآید، سبب مصرف انرژی بیشتر میشود همانطور که کار فیزیکی یا فکری نیز او را خسته میکنند.
چنانچه هیجان از کنترل انسان خارج شده و بر عقل غالب شود، انسان از حالت طبیعی برای بروز رفتار مناسب و درست ناتوان میشود.
خستگی روانی به معنای بیزاری از از زندگی، بی حوصلگی و بی هدفی در پی تجربه هیجانات بسیار به وجود میآیند ک به بی معنایی در زندگی ختم میشوند.
افراد پرخاشگر و عصبی یا همان کسانی که به اصطلاح زود از کوره در میروند، ناسازگارترین رفتار آدمی را دارند، چون از دلخوری ساده شروع شده و به فاجعه ختم میشود.
ما در مقابل دیگران دو نوع رفتار داریم، رفتاری که از نوع واکنش است و رفتار دیگر پاسخ است که تفاوتهایی باهم دارند.
رفتار واکنشی پیرو افکار منفی غالب و هیجانات است، در هنگام بروز آن فرد به رفتاری که طرف مقابل از خود نشان میدهد فکر نمیکند.
اما پاسخ، همراه با تفکر و توجه است و آگاهی فرد را در پی دارد.
به افکار و هیجانات منفی نباید بها داد چرا که انسان را از رفتار بالغانه و و عاقلانه دور میکنند. اگر افکار منفی تبدیل به عادت در زندگی انسان شوند، در ناخودآگاه فرد قرار میگیرد و هر فکر منفی که به سوی ما بیاید، بدون هیچ تغییری پذیرفته شده و تبدیل به پذیرش عادت منفی میشود.
افکار و هیجان منفی نباید وارد سبک زندگی شود!
اگر افکار منفی ما برسی نشوند سبک زندگی منفی را برای فرد ادامه دار میکنند. زمانی که انسان مورد هجمه هیجانات شدید مخصوصا نوع منفی آن قرار بگیرد، فرسودگی روانی ایجاد میکند.
در اولین گام برای مقابله با افکار و هیجانات منفی، خوب است از افرادی با نگرش منفی به دور باشیم، امید را بیشتر از هر زمان دیگر در خود زنده نگه داشته و با اعتماد به نفس به راهی که انتخاب کرده ایم ایمان داشته باشیم.
ریشه افکار و هیجان منفی در پس ذهن انسان و ورودیهای آن است پس بهتر است درِب ذهن را به روی هر آنچه که منفیست بست و حال خود و انرژی مثبت را در خود تقویت کرد./باشگاه خبرنگاران